کهکشان بی پایان غم خلق ها
در ویرانه های قلبم به دنبال آبادی می گردم تا شاید در آنجا لختی بیارامم و بیندیشم که چرا خالق جهان مرا اینجا رها کرد و در کهکشان بی پایانش راه نداد!
تردید ندارم که او نگهبان من است اما من در دریایی از غصه های خلق در حال غرق شدنم و توان ایستادگی ام به شدت در حال کاهش است.
چه کنم نمی دانم.