دریا باش و...!

دریا باش و...!

همین دیروز بود که در وقت آموختن گفتی:

کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود روی ساحل نوشت: 

دریا دزد کفشهای من! 

وقتی از تو پرسیدم بعد چه شد گفتی:

مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت دریا سخاوتمند ترین سفره هستی!

و آنگاه ادامه دادی:

موج آمد و جملات را با خود شست تنها برای من این پیام را باقی گذاشت که برداشتهای دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد