سزایمان این بود؟

 

سزایمان این بود؟ 

در اندیشه وصال تو بودم که ناگهان جرقه ای مهیب در ادراکم رخ داد و مرا با تازیانه های ذهنی مجروح ساخت. 

درمانگری نیافتم و از همان زمان در اندیشه بهبودی زخم هایم زندگی را بهترین سرگرمی خود ساختم. 

شاید روزی برسد و ترا در اعماق وجودم بیابم. 

باید به معمار هستی گفت: دستمریزاد و از او پرسید: 

آیا سزایمان این بود؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد