خدا را!

خدا را!

گفتی:

دلتنگم

گفتم:

راهش را می دانی

گفتی:

یادش می کنم اما همچنان دلتنگم

گفتم:

که را یاد می کنی؟

گفتی:

همان که یادش آرام بخش دلها است

گفتم:

مگر می شود؟

گفتی:

آری همینکه می گویم

گفتم:

که را خدای خود ساختی؟

گفتی:

نمی دانم

گفتم:

خدای خود ساختی دیگری را؟

گفتی:

تو از کجا می دانی؟

گفتم:

چنین بلایی سر خودم نیز آمده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد