سنگ، کودک و گنجشک

 

سنگ، کودک و گنجشک

گفتی: 

کودک سنگی را بسوی گنجشک رها کرد  

گفتم: خب 

گفتی: 

سنگ در شگفت که سر گنجشک بشکند یا دل کودک... 

گفتم: 

داشتی می گفتی 

گفتی: 

هیچ مفهومی برایت نداشت؟ 

گفتم: 

چرا داشت اما نگفتی بالآخره سرگنجشک را شکست یا دل کودک را؟ 

گفتی: 

گاهی ما انسانها به سویی پرتاب می شویم که شرایط آن سنگ را پیدا می کنیم 

گفتم: 

و بر سر دوراهی می ماند که چه کند 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد