ما هم شوخی کردیم، شما جدی نگیرید!

 

ما هم شوخی کردیم، شما جدی نگیرید!

امسال مردم را خوشحال می بینم. 

نمی دانم شما هم متوجه این موضوع شده اید یا نه. 

باید به آینده امیدوار بود و برای خوشبختی نقشه کشید. 

باید گره کارهای مردم را باز کرد و بخصوص گره هایی که به دست خود آدم باز می شود. 

من قصد دارم این کار را هر چه زودتر انجام دهم. 

چند اقدام مثبت هم انجام داده ام.  

از روزهای نخست سال کار را شروع کردیم و با دوستان چندین قدم جانانه برداشتیم. 

دیروز در یک از استانها وارد منزل یکی از همکاران شدیم و ناگهان حالت شگفتی برایم پیش آمد. 

دوستان هم متوجه موضوع شده بودند و علت را پرسیدند.  

در جوابشان گفتم برایم جالب بود و فکر می کنم برای شما هم چنین باشد که از روز اول عید تا حالا این اولین باریه که یه سفره هفت سین می بینم چون همه اوقات مشغول کار بودم. 

ذوق زده شدم و مثل بچه ها شروع کردم به خوردن آجیل. 

دوستان هم با دیدن این صحنه اشتهایشان گُل کرد و با من تا می تونستند همراهی کردند. 

وقتی خسته شدیم همه با هم گفتیم خب دیگه دیره باید بریم و به کارهامون برسیم. 

خانم خونه هم با زبان طنز گفت: 

شما که حسابی مشغول کار هستید. 

و ما فهمیدیم که در خوردن آجیل زیاده روی کردیم. 

موقع برگشتن از سر کار، برای خانم خونه که همسر یکی از همکاران استانی بود، چند کیلو آجیل خریدیم و رویش نوشتیم از طرف من و شرکاء!!! 

خانم خونه که حسابی کم آورده بود و خجالت زده بود گفت: 

من با شما شوخی کردم این چه کاریه که انجام دادین؟ 

و ما هم با لحن شوخی و جدی گفتیم: 

ما هم شوخی شوخی اینا رو برای شما خریدیم؛ شما جدی نگیرید!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد